زنان شهر و صلح اجتماعي
زهرا نژادبهرام
آينده جهان در گروي شهرها و جمعيت شهرنشين ساكن در آن است. بر اساس آخرين سرشماريها تا سال 2050 ميلادي نيمي از ساكنان زمين در شهرها سكونت خواهند كرد. اين در حالي است كه ايران گوي سبقت را ربوده و بيش از هفتاد درصد جمعيت آن در شهرها زندگي ميكنند. شهرنشيني در آينده به مثابه سكان حركت توسعه بشري خواهد بود. با اين نگاه شهروندان پرچمدار حركت روبه رشد جهان و كشور را در اختيار دارند. در اين ميان نوع تعامل و تلاش براي ايجاد فرصتهاي مشاركت اجتماعي در بستر فراگيري عمومي؛ كانوني است كه اين مهم را رقم ميزند! زنان كه نيمي از جمعيت شهرنشين را تشكيل ميدهند در بستري از اين تعاملات راهكارهايي براي حضور خود جستوجو ميكنند كه بخشي از آن نيازمند رويكردهاي پيشيني و بخشي پسيني است. وجود چارچوبهايي براي تعامل و مشاركت از سوي جامعه، بستر پيشيني اين مهم است و بهرهگيري از آن ساختار در قالب تربيت عمومي جامعه و بهرهگيري از ظرفيت عموم افراد در جامعه بخش پسيني آن را تشكيل ميدهد. «رواداري» نقطه كانوني اين حركت است.
رواداري به معناي پذيرش حق همگان؛ همه كساني كه در شهر زندگي ميكنند و عضو آن هستند فارغ از هر نوع مشخصهاي؛ زنان كه نيمي از اين جمعيت را تشكيل ميدهند رواداري را بستري براي رفع تبعيض و فرصتي براي مشاركت تعريف كردهاند. با اين نگاه براي رفع خشونت و نزاع براي توسعه تعامل و همبستگي براي كاهش ناروايي و گسترش همگرايي و انسجام جامعه شهري نيازمند بازخواني ارزشها و رفع سوءتفاهمها و بسترسازي براي تعاملات متكي به مشاركت براي همگان هستيم. وقتي حقي ضايع نشود، وقتي حقوق افراد مورد احترام باشد، وقتي امتياز سببي و نسبي معنادار نباشد يا امتياز جنسيتي از رابطه اجتماعي حذف شود! اميد به فراگير شدن رواداري و دوري از خشونت و ايهام از جامعه جدي ميشود! برخي كارشناسان در تعريف صلح اجتماعي مساله «رواداري» را ضرورتي انكارناپذير دانستهاند؛ اين مهم در بستر تعريف صلح به معناي نفي خشونت و تنش و درگيري قابل مشاهده است؛ در واقع وقتي حق طبيعي معيار سنجش قرار گيرد، رواداري جاي خود را كسب ميكند و زنان ميتوانند با آرامش و امنيت مفهوم مشاركت را تعريف و تجربه كنند! مشاركت در تعريف دوباره ارزشها، در تعريف توسعه شهري، در برنامهريزي شهري، در مبلمان شهري، در فضاي عمومي و آنجاست كه «گفتوگو» شكل ميگيرد و «رواداري» نصبالعين صلح اجتماعي ميشود. بر اساس برخي آمارها مساله خشونت در شهرها به ويژه نسبت به زنان با توجه به مشكلات اقتصادي و مشكلات ناشي از شيوع بيماري كرونا روند افزايشي يافته است. اين مهم نگراني جدي را براي جامعه ايجاد كرده و ضروري است بازنگري بر رفتارهاي منجر به خشونت در قالب آموزههاي عمومي از سوي نهادهاي عمومي نظير معاونت اجتماعي شهرداري، صدا وسيما و رسانههاي مكتوب و مجازي جدي گرفته شود! اما اين به تنهايي راهكار نيست! در نگاهي به تعداد نزاعهايي كه در كشور به پزشكي قانوني مراجعه كردهاند، ميتوان دريافت كه اين مساله چقدر جدي است .در سال 98بيش از 574 هزار و در سال 99 بيش از 585 هزار و در 9 ماهه 1400 بيش از 468 هزار نزاع ثبت شده است . اين مهم مفهوم صلح اجتماعي را با چالش جدي در كشور روبهرو ساخته است .كشوري كه بر مبناي اصول تفاهم و آموزههاي ديني براي همدلي و دوستي قرار گرفته، داشتن اين ميزان نزاع كه فقط يكي از انواع خشونت را شامل ميشود را مبنايي براي نگراني ايجاد ميكند كه شايد مهمترين اصل آن را عدم رواداري و گفتوگو بايد دانست! ضرورت توجه به آموزشهاي رسمي از مهدكودك تا دانشگاه به عنوان برنامه بلندمدت دولتها در نفي خشونت و تنش و درگيري و ترويج گفتوگو و رفع سوءتفاهمها از طريق مصالحه و سازش اصليترين معبر براي رسيدن به صلح اجتماعي است! جامعهاي كه درگير تنشهاي جنسيتي و برتريگزيني جنسيتي و ناباوري نسبت به حقوق انسانها فراتر از نقش جنسيتي آنان باشد در رسيدن به صلح اجتماعي و انسجام عمومي، مشاركت فعال، مصرف بهينه منابع و نشاط و شادي يقينا با دشواري همراه است! برخي كارشناسان با تعريف كلمه صلح معتقدند صلح واژهاي نامآشناست! به اعتقاد آنان بشر از ديرباز همواره موضوع صلح را در انديشه داشته است ولي امروزه با گسترش شهرنشيني و توسعه ارتباطات اجتماعي مساله صلح اجتماعي اين مهم دوباره مورد توجه قرار گرفته است. از نگاه آنان صلح اجتماعي به معني تعادل در تمام حوزههاي اجتماعي است. در واقع صلح اجتماعي راهي براي حفظ زندگي اجتماعي دور از درگيريهاي درون گروهي و بين گروهي است. توجه به صلح اجتماعي يكي از اهداف سياستهاي اجتماعي است كه راهحلهاي صلحآميز براي اختلافات و درگيريهايي كه ممكن است ناشي از اختلافات و تنشهاي اجتماعي در ميان بخشهاي مختلف جامعه ملي و بينالمللي باشد را ارايه ميدهد. صلح اجتماعي نيازمند برقراري روابط مناسب بين همه افراد و گروههاي مختلف اجتماعي است. صلح اجتماعي، بستگي به روابط سطوح قدرت و همچنين طراحي و توجه دولت به منافع همه گروههاي اجتماعي دارد، از اينرو شيوههاي اجتماعي تبعيض در قالبهاي مذهبي -سياسي -قومي - جنسيتي و طبقاتي چالشبرانگيز است؛ زيرا طبق تعاريف صلح اجتماعي هرگونه نابرابري منجر به درگيري است. در اين ميان مادرانگي زنان عنصر مهمي است كه ميتواند مفهوم صلح دوستي و گفتوگو را در تربيت فرزندان و جامعه نهادينه كند.مادران كه تصوير تربيتي كودك هستند نيازمند توانمندسازي و بازخواني ارزشهاي انساني در آنها هستند به شرط آنكه خود در معرض خشونت و نفي حقوق و تعارض اجتماعي نباشند. مادراني كه آموزههاي خود را از اجتماع و مدرسه و خانواده دريافت ميكنند و در تنش اجتماعي و در معرض خشونت جنسيتي هستند آيا قادرند مفهوم صلح اجتماعي را به فرزندان انتقال دهند؟ آيا شهر قادر است در برابر اين موارد بدلي متناسب را به آنها ارايه كند كه بازخواني ارزشهاي تعامل و همدلي و انسجام را از كوچه به خانه ببرد و كوچه را كانون گفتوگو و خانه را مامن گفتوگو و شهر را بستر مشاركت و رواداري كند! اين سوال بايد از سوي برنامهريزان فرهنگي و سياستگذاران اجتماعي بهطور مداوم پرسيده شود كه تلاش شما براي كاهش خشونت و ترويج گفتوگو در بستر صلح اجتماعي از كانون رواداري چه بوده است؟!